ماه رمضان در دستورات اسلامي و مكتب قرآن يك دوره آموزشي، تربيتي و هديهاي آسماني به حساب ميآيد، آدمي در چنين اوقاتي بيش از ماههاي ديگر ملتزم و مقيّد ميگردد كه با خداي خويش راز و نياز كند، عبادات را اعم از واجبات و مستحبات جديتر انجام دهد، با قرآن انس گيرد.
آمد رمضان و عيد با ماست قفل آمد و آن كليد با ماست
بر بست دهان و ديده بگشاد و آن نور كه ديده ديد با ماست
آمد رمضان به خدمت دل و آن كس كه دل آفريد با ماست
در روزه اگر پديد شد رنج گنج دل ناپديد با ماست
كرديم زروزه جان و دل پاك هر چند تن پليد با ماست
روزه به زبان حال گويد كم شو كه همه مزيد با ماست
مولوي
بار ديگر ضيافتي برپا ميشود و مؤمنان بر سر سفره رحمت الهي حاضر ميگردند. در نيمههاي شب تك چراغي در هر خانه اما چلچراغي در دلها روشن ميشود، نجواي مناجات و رايحه سحرانگيز صلوات و تسبيح فضا را ملكوتي و معطر ميكند.
اينك ماه رمضان بر دوستانش اقبال نموده است، ماهي كه آلودگيها را ميشويد و ميسوزاند توبه دلهاي خطاكاران و گرسنگي بندگان دراين ايام مبارك رحمت الهي را جلب ميكند اگر خواستار آن هستيم كه از سفره پر بهره اين ماه بهتر و بيشتر برخوردار شويم بايد روح و روان را در چشمه زلال روزه بشوييم و نفس اماره را در بند كشيم.
ماه رمضان در دستورات اسلامي و مكتب قرآن يك دوره آموزشي، تربيتي و هديهاي آسماني به حساب ميآيد، آدمي در چنين اوقاتي بيش از ماههاي ديگر ملتزم و مقيّد ميگردد كه با خداي خويش راز و نياز كند، عبادات را اعم از واجبات و مستحبات جديتر انجام دهد، با قرآن انس گيرد و بدين گونه روح خود را با كلام حق صفا دهد، روزهدار رابطهاش را در اين ماه با افراد جامعه خصوص محرومان و رنج ديدگان قويتر مينمايد و براي رفع گرفتاريهاي اقشار كم بضاعت با كوشش افزونتري گام بر ميدارد، در واقع روزه دار راستين هم فاصله بين خود و خدا را كم ميكند و هم فاصلهها و تضادها و شكافهاي اجتماعي را از بين ميبرد، او براي تفاهم، اتحاد و انسجام بين مؤمنان لحظهاي آرام نميگيرد، بين قلبها پيوند و اخوت برقرار ميسازد هم از نفس خويش آلودگيها را دور ميسازد و هم همّت به خرج ميدهد كه ناگواريهاي اجتماعي زايل گردند و به جاي آن تفاهم، مودّت، صميميت و هم دردي و دل سوزي متقابل جايگزين شود، روزه دار اين گونه خود را به تقوا و پارسايي نزديك ميكند و كسي كه پرهيزگاري را در تمامي ابعاد به كار گيرد نزد خداوند از كرامتي ويژه بهرهمند است، در سراي آخرت براي خود جايگاه ويژه و شايسته در نظر گرفته و نيز به بركت اين خويشتن داري و خوش نيتي نوعي فراست و فرزانگي را بدست ميآورد و از سرچشمه فيوضات ربّاني جرعههاي جاويدي مينوشد.
در ضيافت پروردگار نشاني از تشريفات اهل دنيا ديده نميشود، قشربنديهاي متداول اجتماعي در اين فراخواني ملكوتي مشاهده نميگردد، همه از كوچك و بزرگ، زن و مرد و فقير و غني، دعوت شدهاند، از اين ميهماني شميم معنويت و نواي اجابت دعا به مشام ميرسد. شب زندهداري بر سجاده راز و نياز از رسمهاي اين دعوت باشكوه است اينك در بگشائيد، عود بسوزانيد و اين همدم مبارك را در تار و پود وجود و لحظههاي زندگي خود جاي دهيد، شايد سعادت و فضيلت ديدار اين ميزبان بيهمتا ديگر بار نصيب نگردد. رمضاني ديگر سرشار از فضيلت، معنويت و جاذبههاي دروني نقاب از سيماي تابان خود برداشت و زمين و زمان و دنياي اسلام را از رايحه دلآويز خود عطرآگين ساخت. ماه نزول كتاب محكم الهي و ايامي كه كرامت و شرافت و برتري آن با ساير ماههاي سال قابل قياس نميباشد، تحمّل گرسنگي و تشنگي و به ديگر سخن «صوم» به معناي تجلي تمام جلوههاي آن نيست، ماه پالايش از معاصي و مناهي است.
رمضان فرصت سبز فراخوان الهي است كه دلهاي روبه آفتاب براي شركت در حركتي شكوهمند صلازده ميشوند و بساط پرنشاط امّا ساده و بيپيرايه اين ضيافت پر عمق دلهاي اهل ايمان گسترانيده ميشود، خواني به وسعت ملك و ملكوت، باران رحمت الهي كه شروع به ريزش ميكند بايد دل را از روي زمين خاكي برداشت و زير قطرههاي اين نشانه لطف الهي رفت، باران با طراوت ميبارد تا آيينه زنگار گرفته «قلوب الناس» به صفايي ديگر نشيند و جان و روان غبار گرفته ايشان به زلال اين بارش لطيف و لطفآميز پاك و پيراسته شود. عارفان و اهل سلوك گفتهاند در اين ماه دلها را بايد از اغيار شست و مهر به فناپذيريها را سوزانيد. پس خسران بزرگي خواهد بود اگر اين ايام را به غفلت و بدون منفعت از دست دهيم و در آخر كار مشاهده كنيم جز جوع و عطش و زجر و صَجر چيزي نصيبمان نگرديده و درخاتمه باز همان باشيم كه بوديم، همان آدم سابق با همان ويژگيهاي نفساني كه بر حوزه وجودمان سايه افكنده است. پس بايد ديده بصيرت را گشود و نظر در بطن و باطن اين عبادت انداخت تا مراد و منظور غايي و عاليش را دريافت به تعبير شاعر:
نظر را نغز كن تا نغز بيني گذر از پوست كن تا مغز بيني
خواجه عبداللّه انصاري گفته است: اينك ماه رمضان آمد كه هم بسوزد و هم بشويد، به آتش گرسنگي تن ما را بسوزاند و به آب توبه دلهاي گناهكاران را بشويد. ماه رمضان كه شريفترين ماههاست موسم معاملت تو دانسته، ماهي كه در آن گناهان آمرزيده، ديوها رانده، درب بهشت گشوده و درهاي دوزخ بسته ميشود.
گر بسوزد گوبسوز و گرنوازد، گونواز عاشق آن به كوميان آب و آتش دربود
تا بدان اوّل بسوزد، پس بدين غرقه شود چون زخودبي خود شود معشوقش اندر بر بود
آن صاحب دل كه در اين ماه پر معرفت بردرجات معرفت قلبي خود بيفزايد منجلاي تجلّيات حضرت دوست ميشود. رمضان كه ميآيد ميبايد خم خانه نفس رذيله فرو ريزد و بت خانه وجود از لوث وجود تمام اصنام فرودين مادي و اهريمني پالوده و پيراسته گردد كه به فرموده مولانا اميرالمؤمنين (ع) مادر بتها، بت نفس شماست.
كوتاه سخن آن كه رمضان درهاي باغ مغفرت و معرفت را سحر تا سحر ميگشايد تا ساكنان حريم خلوت دل، افطار تا افطار، روزه در آن بگشايند و ديده به روي دوست گشايند كه اهل دل را يك چنين درخت روزهاي در پايان ماه به برگ و ثمر مينشيند شجره طوبايي كه حاصل پالايش خاك وجود از ذرههاي تعلّق و تعيّن جز اوست. پس قدر اين بوستان معنا را بدانيم و از كف با كفايت ساقي اش ساغرهاي مكارم و معارف ستانيم كه چون ماه رمضان به هلال نشيند و محو گردد ما نيز در حالت صحو عارفانه خويش در محيط انوار و جذباتش كه بسيار اعلاست محو شويم و چنان نگرديم كه در پايان كار از سر تحسّر و تغابن دست بر روي دست زنيم كهاي دل غافل:
قرب يك ماه به ميخانه اقامت كردم اتفاقاً رمضان بود و ندانستم من!(1)
روزه در ميان يهود و مسيح متداول بوده و جزو آيين و از اركان عبادات آنها به حساب ميآمده است.در تورات به وجوب روزه و حدود آن تصريحي نميباشد ولي روزه داران ستوده شدهاند. در اين كتاب درج گرديده كه حضرت موسي چهل روز صائم بود و از قول او نقل شده است: هنگام برآمدنم به كوه كه لوحهاي سنگي يعني لوحهاي عهدي كه خداوند با شما بست، را بگيرم، در كوه چهل روز و چهل شب ماندم و نه نان خوردم و نه آب نوشيدم.(2) يهوديان به يادمان خرابي اورشليم يك روز از ماه آب را روزه ميگيرند و نيز هنگام توبه و طلب رضايت خداوند روزه ميداشتند تا به گناهان خود اعتراف كرده به واسطه روزه و ندامت از خطاهاي قبلي رضاي حضرت اقدس الهي را تحصيل نمايند.(3)
در اناجيل اربعه نيز به وجوب روزه تصريح گرديده و روزهدار مورد تحسين قرار گرفته و از ريا برحذر داشته شده است. روزه مشهور مسيحيان قبل از عيد فصح است، حضرت مسيح نيز چنانكه از كتاب مقدّس مسيحيان بر ميآيد چهل روز، روزه دار بوده است: ان گاه عيسي از قوت روح به بيابان برده شد تا ابليس او را امتحان نمايد پس چهل شبانه صائم گشت تا سرانجام گرسنه گرديد.(4) حتي از انجيل «لوقا» فهميده ميشود كه حواريون حضرت عيسي(ع) روزه ميگرفتهاند. بنابراين حيات حواريون و پيروان راستين اديان در ايام گذشته عمري مملو از انكار لذاتهاي زودگذر و رحمتهاي بيشمار روزه داري بوده است.(5)
در مذاهب قديم مصر، روم، يونان و هند نيز انواع روزه معمول و مرسوم بوده است، در روايات اسلامي آمده است كه كتابهاي بزرگ آسماني چون تورات، انجيل،زبور، صحف و قرآن در ماه رمضان نازل شدهاند، امام صادق(ع) فرمودهاند تورات ششم ماه مبارك، انجيل در دوازدهم و زبور داود در هيجدهم اين ماه خجسته فرو فرستاده شدهاند. قرآن كريم در شب قدر نازل گرديد و سپس تدريجاً در مدت بيست و سه سال بر رسول اكرم(ص) وحي گشت و چون آيه «شهر رمضان الذي انزل فيه القرآن»(6) در اين ماه نازل گشت اين ماه داراي شرافت و فضيلت ويژهاي گرديد و مناسب با وجوب روزه كه عبادت مهمي است، گرديد.(7)
كلمه صوم در قرآن چهارده بار تكرار شده است.(8) اصل آن امساك از مطلق فعل شامل خوردن، نوشيدن و گفتن ميباشد و اين معنا در مفردات راغب و اقرب الموارد آمده است امّا مؤلف تفسير مجمع البيان ميافزايد هرچه از حركت بايستد و نيز سكوت هم ميتواند معناي صوم را برساند.(9) اما صوم در فرهنگ قرآن امساك ويژهاي است از طعام و امور ديگر كه در منابع فقهي مندرج است(10) و از طلوع فجر شروع شده و با رسيدن تاريكي اوّليه شب به پايان ميرسد، از قرآن برميآيد كه روزه در ميان امتهاي ديگر رواج داشته اما اين امّت مشخص نشدهاند. درباره صوم زكريا از سخن گفتن در قرآن تصريحي نميباشد بلكه خداوند قدرت سخن گفتن را براي مدت سه روز از وي سلب كرده است(11) اما در مورد مريم قرآن به صراحت روزه صمت را مطرح كرده است،(12) از اين نكته بر ميآيد كه چنين روزهاي در ميان بنياسراييل بوده و نيز مبيّن آن است كه دم فرو بستن براي چند روز و فكر كردن در مورد يك موضوع خردمندانه و مورد تأييد قرآن است و سكوت توأم با انديشه دريچهاي را بر روي آدمي ميگشايد، بيتوته حضرت نبياكرم(ص) در غار حراء نيز همراه سكوت توأم با تفكر بوده است. در اسلام صوم صُمت تشريع نشده بلكه با اشكالاتي همراه ميباشد و فقها فرمودهاند حرام است انسان در نيت روزه خود سكوت را قيد كند ولي اگر بدون تكلّم روزه بگيرد اشكال ندارد. در فرهنگ عترت نبي اكرم(ص) و منابع روايي اگرچه روزه سكوت و امساك از تكلّم نهي گرديده ولي از ديدگاه ائمه هدي كم سخن گفتن و بيشتر فكر كردن يك ممدوح اخلاقي است(13) و سعدي با الهام از احاديث ميگويد: كم گوي و گزيده گوي چون درّ، در بحثهاي تفسيري آيات 183 تا 187 قرآن ابعادي مهم از روزه روشن گرديده كه در محورهاي ذيل قابل ذكر هستند:
1ـ روزه بر مؤمنان مكتوب گشته چنان كه بر امتهاي گذشته واجب بوده است يعني اين عبادت همانند نماز، امر به معروف و نهي از منكر، اقامه عدل و قسط، مبارزه با ستم و حرام خواري، وجه مشترك تمام اديان آسماني است و از اين منظر روزه يك تشريع تأسيسي به حساب نميآيد چون حكمش سابقه دار بوده است.
2ـ روزه يك سنت الهي است و روزه دار از دستورات پروردگارش پيروي كرده است.
3ـ روزه دار به سرمايهاي به نام پارسايي نايل ميگردد و براي رسيدن به اين مهم از آنچه خلاف، حرام، ممنوع و غيرمجاز است اجتناب ميكند، تأكيد اصلي اين است كه روزه براي پروا داري و تقوا تعيين شده اگرچه منافع و مزايا و خيرات زيادي براي فرد و جامعه در بردارد.
4ـ موضوع «لعلّكم تتقون» عام، جامع و مطلق است و پرهيز در تمامي ميدانهاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي، خانوادگي و انفرادي از هر آن چه نبايد، معرفي شده است. آن چه وجدان اخلاقي، فطرت خدادادي، قوانين عرفي، مباني علمي و عقلي ممنوع اعلام كردهاند در قلمرو تقوا قرار دارند، دسترسي به اين توشه و زاد زيربنايي، آگاهي، انديشه، تحريه، رياضت، تمرين، تديّن و تعبّد را ميطلبد.
5 ـ روزه عبادتي است كه به دليل بيماري، سفر، ناتواني، قضا، فديه و بدل دارد و هرگز هيچ مسلماني از اين قوانين معاف نميگردد و به نوعي بايد جبران كند.
6ـ در حكم روزه مدت زماني مشخص در طول سال تعيين گرديده كه يك ماه و در «شهر رمضان» ميباشد، ماهي كه قرآن در آن نازل گرديده و ليالي مبارك قدر به آن زينت ويژهاي دادهاند.
7ـ روزه حكمي است براي جوامع انساني و بنابراين در حدود توان، امكانات و شرايط بشري تشريع شده و محدوديتهاي آدميان در آن لحاظ گرديده است.
8 ـ اهميت روزه به اندازهاي است كه نبايد به عنوان دستوري ديني آن را تلقي كرد بلكه به دليل تكريم لطف و عنايت خداوند كه در اين ماه بر بندگان روا نموده بايد نسبت به انجام وظايف عبادي و معنوي خويش در اين ايام مبارك دقت و توجه ويژهاي مبذول داشت.
9ـ در هنگام روزه داري ضمن احترام به حكم الهي بايد از آلودگيهاي اخلاقي چون غيبت و تهمت و دروغ گويي پرهيز كرد و شايسته است حقوق بندگان خدا و حرمت شخصيت مؤمنين توسط روزه داران حفظ شود.
امام صادق(ع) به اين نكته اشاره دارند كه رسول اكرم(ص) فرمودند: روزه سپر و پوششي است از آفتهاي دنيا و مانع عذاب آخرت است، پس هرگاه قصد روزه كردي، نيّت كن كه به روزه خود نفس را از خواهشهاي آن بازداري و همت و انديشه را از پيروي شياطين جدا كني و نفس خود را (از جهت ارتكاب گناهان) به منزله بيمار فرض كن، همان گونه كه بيمار جسماني به اميد بهبودي ميل به خوردني و آشاميدني نميكند تو نيز با عمل روزه و به بركت آن هرلحظه اميد و انتظار شفاي بيماري عصيان و گناهان را داشته باش و باطن خود را از هر تيرگي، غفلت و ظلمتي كه تو را از معناي اخلاص براي خدا خالي و جدا ميسازد پاك كن. رسول خدا(ص) فرمود: خداي تعالي ميفرمايد: روزه براي من و مختص به من است و من ثواب درخور آن را خواهم داد و روزه خواهش نفس و شهوت طبع را ميميراند و در آن صفا و جلاي دل و پاكي اعضاء و جوارح و آباداني ظاهر و باطن است و موجب شكرگزاري بر نعمتهاي الهي و نيكي و احسان به فقيران است و باعث افزوني تضرّع و خشوع و نرمي دل و گريه و پناه بردن به خداست و سبب شكستن شهوت و سبكي حساب قيامت و دوچندان شدن حسنات است و فوايد روزه بيشمار است.(14)
خاتم پيامبران حضرت محمد(ص) درباره اهميت مقام روزه داران در درگاه حضرت احديت فرمودهاند: شب اوّل ماه رمضان خداوند متعال به فرشتگان فرمان ميدهد بهشت را براي روزه داران امّت محمد(ص) مهيا كنيد، درهاي دوزخ را بر اين روزه داران ببنديد و تا پايان ماه باز نكنيد و به جبرئيل هم فرمان ميدهد به زمين فرودآي و راه نفوذ شياطين را بر امّت محمد ببند تا نتوانند ايمان و روزه آنان را فاسد كنند.(15) امام علي(ع) فرمودهاند از رسول اكرم پرسيدند چكار كنيم تا شيطان از ما دور شود، پيامبر فرمودند: روزه روي شيطان را سياه ميكند.(16) همچنين آن حضرت تأكيد فرمودهاند: روزه بگيريد تا سالم شويد.(17)
سلمان فارسي از رسول اكرم(ص) نقل كرده است كه عربي از آن حضرت مطالب بسياري را پرسيد كه پيامبر در پاسخ وي اين موضوع را مطرح فرمودند: خداوند براي هر كتابي سروري قرار داده و براي هر آفريدهاي سالاري، قرآن سرور كتب آسماني و ماه رمضان سرور ماهها و شب قدر سالار شبها ميباشد، فردوس سرور اماكن بهشت و خانه كعبه سالار بقعههاي زمين، جبرئيل سالار فرشتگان، من سرور پيامبران و علي سرور اوصياء و حسن و حسين سرور جوانان بهشتي ميباشند.(18) آن مصطفاي
پيامبران رمضان را ماه بركت و انابه به پيشگاه خداوند و ماه توبه، آمرزش و مغفرت و آزادي از آتش دوزخ معرفي كردهاند و نيز افزودهاند: رمضان ماه صبر است و پاداش صبر بهشت خواهد بود، ماه مواسات است و در آن روزي مؤمن افزايش مييابد.(19)
اميرمؤمنان علي(ع) ميفرمايند: پيامبر گرامي در آخرين جمعه ماه شعبان المعظم براي ما خطبهاي ايراد فرمودند و در آن مژده فرا رسيدن ماه مبارك رمضان را داده و مقام و جايگاه اين ماه عظيم را براي ما تشريح فرمودند. در فرازي از اين خطبه آمده است: اي مردم همانا ماه خدا با بركت و رحمت به شما روي آورده، ماهي كه نزد خدا برترين ماههاست و روزهايش برترين روزها و شب هايش برترين شبها و ساعتش برترين ساعت هاست، ماهي است كه در آن به ميهماني خدا دعوت شدهايد و بدين سبب مورد تكريم الهي قرار گرفتهايد. نفسهايتان در آن تسبيح خدا و خوابتان در آن عبادت است و اعمال شما در اين ماه پذيرفته و دعاهايتان مستجاب است. پس با نيتهاي صادق و دلهاي پاك از خدا بخواهيد كه شما را در اين ماه به روزه داري و خواندن قرآن كريم موفق گرداند. به درستي كه شقي و دور از سعادت كسي است كه در اين ماه بزرگ از آمرزش الهي محروم ماند. با گرسنگي و تشنگي خود در اين ماه گرسنگي و تشنگي روز قيامت را به ياد آوريد. بر فقيران و درماندگان خود صدقه دهيد و بزرگان خود را احترام كنيد و با كودكان مهربان باشيد، با خويشاوندتان رفت و آمد كنيد و پيوند برقرار سازيد و زبانتان را (از گفتار بيهوده) نگاهداريد.(20)
علي(ع) فرمودهاند: و صوم شهر رمضان فانّه جنّة من العقاب؛(21) و روزه ماه رمضان كه سپري است در برابر مجازات خدا، آن حضرت در حكمت عبادات ميفرمايند: خداوند بندگانش را با نماز، زكات و تلاش در روزه داري حفظ كرده است تا اعضاء و جوارحش آرام و ديدگانش خاشع و جان و روان او فروتن و دلهايشان متواضع باشد. كبر و خودپسندي از آنان رخت بربندد چرا كه در سجده بهترين جاي صورت را به خاك ماليدن فروتني آورد و گذاردن اعضاي پر ارزش بر زمين اظهار كوچكي كردن است و روزه گرفتن و چسبيدن شكم به پشت عامل فروتني است...به آثار عبادات بنگريد كه چگونه شاخههاي درخت كبر را در هم ميشكند.(22) امام مؤمنان تأكيد فرمودهاند: زكاة البدن الصيام؛(23) زكات بدن روزه داري است. آن حضرت روزه را آزموني براي ميزان اخلاص بندگان معرفي كردهاند.(24)
از امام باقر(ع) روايت شده است كه پيامبر به جابربن عبداللّه فرمود: اين ماه رمضان است كه هر كه روزاش را روزه بدارد و پارهاي از شبش را به عبادات بايستد و شكم و اندامش را از حرام بازدارد و زبانش را نگاه دارد، از گناهان خود بيرون ميرود چنان كه از ماه بيرون ميرود، جابر گفت چه نيكوست اين سخن كه فرموديد، حضرت افزود ولي چه سخت است اين شرطهايي كه كردهام.(25)
امام سجاد(ع) در فراز دعايي كه هنگام دخول ماه مبارك رمضان زمزمه فرمودهاند، گفتهاند: ستايش خدايي را كه از آن طرف بهشت رضوان يكي را ماه خود يعني ماه رمضان قرار داد، ماه روزه داري كه ويژه اسلام است و روزه دار را پاك ميكند و بندگان را از آلودگيها ميرهاند، ماه قيام اهل ايمان است و خدا در آن براي هدايت مردم و برهان اهل ايمان و تمييز
حق از باطل، قرآن عظيم الشأن نازل كرد و بدين جهتها فضيلت و شرافت اين ماه را بر ساير ماهها پديدار ساخت و به واسطه شرف و برتري و احترامات فراوان از آن جمله اموري كه در غير اين ماه حلال است، حرام گرديد و براي روزه اين ماه وقت تمام ماه (از سپيده صبح تا مغرب) معين شده و ايزد متعال ابداً تقديم و تأخير آن را اجازه نفرموده، ديگر آن كه شبي از شبهاي اين ماه را بر هزار ماه برتري بخشيده و آن را شب قدر نام نهاده است كه فرشتگان عالم بالا و روح اعظم به امر پروردگار جهان براي تعيين و تقدير و تمامي امور قضاي الهي با سلام و تحيّت و بركت تا طلوع فجر صبح از آسمان بر آن كس كه مشيت ازلي خدا خواسته است فرود آمدند تا حكم مبرم و قضاي حتمي الهي را انجام دهند.(26)
امام صادق(ع) فرمودهاند: بدون شك روزه، تنها دست كشيدن از طعام و آشاميدني نيست و براي آن شرطي است كه تنها با رعايت آن، روزه متحقق ميگردد و آن نگاهباني معنوي و دروني است، پس هنگامي كه روزه داريد زبان خود را از دروغ نگاه داريد و ديدگان را از ناروا فرو پوشيد...اي روزهدار چنان باش كه در راه خدا از آن چه غير اوست بيزاري جستهاي و با روزهاي كامل از آن چه خدايت نهي كرده در آشكار و نهان به سوي او تقرّب يافتهاي و خشيت خدا را آن چنان كه حق اوست در آشكار و نهان پيشه ساخته و جانت را در روزه داري به پيشگاه خداوند به طور كامل تقديم داشتهاي و دلت را براي او از هر چيز فارغ كرده و بر آن چه خدايت فرمان داده و به انجام آن فراخوانده برگماردهاي. پس چون اين اعمال را كامل به جاي آوري روزه دار حقيقي خواهي بود و آن چه را كه خدايت فرموده بنا نمودهاي اما اگر از اين اعمال بكاهي به همان مقدار از فضل و ثواب روزهات كاستهاي به راستي روزه صرفاً دست كشيدن از خوراك و آشاميدني نيست بلكه خداوند آن را مانعي در برابر رفتار و گفتاري كه روزه را باطل ميكند قرار داده است، چه كم اند روزه دارند و چه بسيارند آنان كه گرسنگي بر خود روا ميدارند.(27)
شيخ طوسي با سند خود از محمد بن فضل بغدادي نقل ميكند كه گفت: به امام هادي(ع) نوشتم فدايت شوم ماه رمضان ميآيد و در دل انسان هواي زيارت امام حسين(ع) و زيارت پدر بزرگوار تو در بغداد (كاظمين) ميافتد، آيا در وطن خود بماند و روزه بگيرد تا ماه رمضان به پايان برسد يا در اين ماه مسافرت كند و افطار نمايد؟ امام در پاسخ نوشت: ماه رمضان از آن چنان فضيلت و اجري برخوردار است كه هيچ ماهي ندارد پس چون فرا رسيد به آن عمل بشود.(28)
امام حسن عسكري(ع) فرمودهاند: هر كس ده ماه رمضان بطور متوالي روزه بگيرد وارد بهشت گردد.(29)
چند نفر يهودي به محضر رسول خدا(ص) آمدند و يكي از آنان مسايلي از آن حضرت پرسيداز جمله عرضه داشت: براي چه خداوند عزّ و جلّ سي روز، روزه بر امت تو واجب كرده ولي بر امم گذشته بيش از سي روز فرض و لازم قرار داده بود؟ نبي اكرم(ص) فرمودند: وقتي جناب آدم از شجره نهي شده تناول كرد و آن چه خورده بود سي روز در شكمش باقي ماند پس حق تعالي بر ذريهاش واجب كرد كه سي روز گرسنه و تشنه باشند و آن چه را كه در بين اين سي روز (خوردن و آشاميدن در شبها) ميخورند و در خوراكيها مجازند تفضلي است از جانب حق تعالي و همين حكم بر جناب آدم نيز ثابت بود. باري حق عزّ و جلّ حكم مزبور را بر امّت من واجب گردانيد.(30)
ناگفته نماند كه روزه از احكام انسان ساز است و پي بردن به فلسفه كامل آن همچون ساير احكام الهي براي انسان عادي امكانپذير نخواهد بود، دانش محدود بشر نميتواند راهگشاي همه اسرار نهفته باشد و انديشه خود را به سوي كشف تمام مجهولات رهنمون نمايد اما انسان مؤمن معتقد و خردمند ميداند كه خداوند خير محض است و جز خوبي و سعادت براي بندگانش نميخواهد پس اگر به چيزي فرمان ميدهد براي انسان مزايايي دارد و بشر را به كمال و فضيلتي ميرساند و هرچه را نهي ميفرمايد براي جوامع بشري زيان بخش بوده و بر مصالح مادي و معنوي آدمي لطمه ميزند، در عين حال ميتوان ابعادي از حكمت روزه را روشن كرد چنانچه در بالا به نمونهاي بر اساس روايت معتبري اشاره كرديم و اگر ما به تمامي جنبههاي فلسفه روزه پينبرديم به هيچ وجه اين حالت بهانهاي براي سرپيچي از امر الهي نميباشد.
روزه يك عبادت جامع است يعني بدن، قلب و روح را پاك ميسازد، در تمام عبادات دستورات ديني يكي از اين بعدها مطرح شده اما روزه همه را شامل ميشود به همين دليل رسول اكرم(ص) فرمودهاند روزه قلب عبادات است، روزه آدمي را به ياد آخرت مياندازد و انسان را متوجه سراي جاويد و فرجام خويش ميسازد زيرا وقتي آدمي بر خلاف غريزه تنازع بقاء و شهوات حيواني و تمايلات نفساني دمي چند از پرورش بدن و رسيدگي به خواهشهاي خود چشم پوشي كرد متوجه ميشود عمر خويش را نبايد در اين دنيا صرف خوردن، خفتن و شهوتراني بكند و به فكر تدارك توشه آخرت خواهد بود، به علاوه خالي بودن شكم بشر را متوجه معارف و احكام ميكند. سعدي سروده است:
اندرون از طعام خاليدار تا در او نور معرفت بيني
تهي از حكمتي به علت آن كه پري از طعام تا بيني
يكي از عرفا هم چه نيكو گفته است:
اين دهان بسته دهاني باز شد كه خورنده دانههاي راز شد
جوع مرخاصان حق را دادهاند تا شوند از جوع شير زورمند
علماي روان شناس هم تصريح نمودهاند اعراض از خواهشهاي مادي و بدني، جاذبههاي روحي و معنوي را تقويت ميكند.
زندگي انسان در اين دنيا گاهي مقرراتي را برهم ميزند و آدمي را برده خويش ميسازد يكي از قيودي كه جوامع انساني را اسير ميكند و طوق بندگي بر گردن آنان ميافكند، غذا خوردن در ساعاتي خاص است و چنان مردم را به اسارت وا ميدارد كه ميگويند اگر فلان سفره با تزئينات نباشد و در ساعتي خاص مهيا نگردد، چه ميشود. روزه انسان را اين گونه پرورش ميدهد كه بر وجودش مسلم گردد اين تمايلات دروني براي خوردن و عافيتطلبي ظالمانه است و اراده انسان را در اختيار ميگيرد و اگر روزي ترتيب غذايي او بهم بخورد، عنان نفس را از دست ميدهد، بايد اين زنجير اسارت را با روزه پاره كرد كه يك قوت روحي پديد آيد و آدم را به عالم علوي سير دهد.
روان شناسان ثابت كردهاند هرچند انسان درباره موضوعي زحمت بكشد، بيشتر آن را دوست ميدارد و بدان علاقه افزونتري دارد و بهترين مثال در اين مورد اشتياق مادر است كه نسبت به كودك خود ابراز ميدارد و او هرچه بيشتر براي فرزندش رنج و بيداري در شب را تحمّل ميكند وي را بيش از گذشته دوست دارد و كودكاني كه دور از مادر در پرورشگاهها و نزد دايگان بزرگ ميشوند چندان مورد توجه مادر خود نميباشند. هر دستور ديني كه اجرا شود ايمان انسان را پايدارتر مينمايد و آنان كه در عبادات ثابتترند بيشتر نفس خود را وادار به آداب بندگي كردهاند، روزه براي اين مقصود حداكثر استفاده را ميبخشد چرا كه روزهداري به زحمت نفس نياز دارد و انساني كه مدتي اين سختيها را تحمّل كرده است به دليل اين كه روح و دل را صفا و صيقل داده است در اواخر ماه رمضان به جاي خستگي و افسردگي و ناتواني يك نوع وجد و شعفي را در اعماق وجود خود احساس ميكند روزه يك آزمايش به ناراحتي هم هست، خداوند متعال در اين سراي فاني به بشر اجازه زندگي اختياري داده است كه هم ميتواند در آن كار خوب انجام دهد و از اين رهگذر مقام خود را بالاتر از فرشتگان نمايد و هم مختار است كه به شرارت و شقاوت و خلاف رويكرد نشان دهد و به آن جا تنزل يابد كه حتي از چهارپايان هم پستتر گردد. بنابراين كردار انسان در اين جهان يك نوع آزمون است، گاهي امتحان به خوشيها و امكانات فراوان و نعمتهاي گوناگون است و دراين حال خداوند مراقب اعمال اين فرد است كه آيا شكر نعمت را به جاي ميآورد و اين عطاها و نشاهاي لطف بي كرانش را كجاها مصرف ميگردد، در راه حق و يا باطل، يك وقت هم هست كه پروردگار بندهاش را به اموري آزمايش ميكند كه با يك كاستي و محروميّت و تحمّل زجر و مشقت روبروست و در اين حال آن شخص بايد صبر پيشه كند، گرسنگي را تحمّل نمايد و از برخي خواهشهاي نفساني چشم بپوشد و لذتها را ترك كند و اين امتحان دوم در روزه داري كاملاً قابل مشاهده است.
يك حكمت ديگر هم اين است كه انسان در موقع خوشيها و راحتطلبيها خداوند را فراموش ميكند و هنگام گرفتاري و سختيها به ياد خالق ميافتد، البته آنان كه دل را به نور ايمان روشن كردهاند در هيچ شرايطي ارتباط معنوي و ملكوتي خود را با آسمان قطع نميكنند ولي اكثر مردم در خوشگذرانيها و راحتطلبيها ذكر حق را به بوته فراموشي ميسپارند، روزه براي اين گونه افراد دارويي بسيار درمان كننده است، زيرا در حالت روزه انسان خود را محتاج ميبيند كه به سوي برآورنده حاجات توجّه كند اين است كه رمضان را ماه عبادت خواندهاند و ماهي است كه نفس آدمي بيش از هميشه ياد خدا را در دل ميپروراند.
مادري كه بنا به برخي ضرورتها از فرزندش فاصله ميگيرد، با وجود گرفتاري گاهي كودك را نزد خود ميآورد و با وي انس ميگيرد و ميكوشد او را با زندگي خود آشنا و مأنوس سازد اگر مادر چنين نكند و سالها كودكش نزد دايه باشد و يا در مكاني تحت نظارت مربيان قرار گيرد سرشت آن طفل به محيط زندگي دايه و كودكستان انس ميگيرد و همان تربيت را كه در آن محيط ميبيند فرا ميگيرد و نسبت به والدين و تربيت خانوادگي بيگانه ميشود.
انسان در اين دنيا از خداي خويش بر اثر برخي حجابها و نسيانها فاصله گرفته است و از اصل خويش دور افتاده است. روزه يك شرايط معنوي ويژهاي فراهم ميكند كه حداقل براي مدت معيني انسان را متوجه ملكوت و جهان والا ميكند و او را از اين فرودگاه فاني به سوي آسمانها و عالم قدس و ملكوت سير ميدهد و به او هشدار ميدهد مبادا اين فضيلتها و معنويتها را فراموش كند، در عين اين آشنايي روزه مانع از آن نيست كه اين انسان از برخي امكانات دنيا بهره گيرد، بنابراين يكي از حكمتهاي مهم روزه اين است كه ميتواند انسان روزهدار را متوجه مبدأ و تربيت حقيقي خويش كند به علاوه روزه جسم و روح را بهم متصل ميكند و هر دو را متوجه حقايقي مينمايد، خداوند در اين ماه به بندگان نزديكتر است و به همين دليل توبهها را ميپذيرد و گناهان را ميبخشد و از فضل خويش بندگان را برخوردار ميسازد.
پيامبران، ائمه هدي، دانشمندان اخلاق و عرفان و حكماء مدام به مردم نويد ميدهند كه اگر كمي از توجه به دنيا كم كنيد خواهيد ديد لذتهاي بسياري وجود دارد كه حظّ جهان در برابرش اندك است امّا گوش شنوا در ميان مردم وجود ندارد يا حداقل درصد آنان كه به اين فراخواني نداي مثبت ميدهند ناچيز ميباشد و عموم اقشار جامعه غالباً، در لذتهاي مادي غرقاند و چنان وجودشان مسخّر اين امور است كه به آنان اجازه نميدهد حقايق ديگري را مشاهده كنند و نمونهاي از مسرّت روحاني را درك نمايند، براي چشانيدن اين مسرّتها به مردم بايد وسايلي باشد كه خواهي نخواهي آنان را براي مدتي معين از عالم ماده دور كرده و دري از عالم معنا بر رويشان بگشايد. بهترين اين وسايل روزه است كه طعم لذت معنوي را به همه ميفهماند و به مردمي كه تصور ميكردند لذت منحصر به خوردن، خوابيدن و شهوت راني است ميآموزد كه تنها فقدان و نقصان اين لذائذ حظّ آدمي را كم نميكند بلكه نفس را براي قبول لذتهاي جديد و جاويدان مهيّا ميكند. پس از اين كه آدمي نمونه مسرّت را چشيد و معتقد شد كه اين حالات همان گونه كه انبياء و اولياء فرمودهاند درجات مهمي دارند، روش خود را عوض ميكنند و ديگر تمام تلاش خود را صرف تنپروري، عافيتطلبي و آرايش دنيايي نميسازند.
كودكي را در نظر بگيريد كه تا كنون مزه شيريني حلوا را نچشيده است و هرچه والدين از مزاياي اين ماده شيرين ميگويند نميتواند بفهمد بالأخره حلوا چيست و احتمالاً از خوردن آن هم اجتناب ميورزد امّا مادرش به هر ترتيبي شده مقداري حلوا به دهنش ميگذارد و او چون ديد آن چه گفتهاند صحّت دارد ديگر نياز نيست كه با اصرار و اجبار ديگران حلوا بخورد، بلكه خود دنبالش دويده و از همان غذايي كه ابتدا نميخورد، ميخواهد بيشتر و فراوانتر تناول كند. اصولاً ترك لذتهاي بدني و دنيايي خود با لذت معنوي توأم است:
اگر لذت ترك لذت بداني دگر لذت نفس لذت نخواني
بنابراين روزه براي انسان اموري را فراهم ميكند كه از مسرّتهاي دنيوي بالاتر است ممكن است برخي اين ترديد را مطرح كنند كه مؤمنان پس از پايان ماه رمضان غالباً شادمان هستند كه از روزه گرفتن نجات يافتهاند، در جواب آنان بايد گفت: اين همان نفس حيواني است كه ميخواهد به لذتهاي دنيا اكتفا كند و از لذات آخرتي غافل بماند. در برابر اين ترديد يك نكته ديگر مطرح است كه اشاره به آن جالب خواهد بود: يك انسان روزهدار كه گرسنه و تشنه است و ساعتها و روزها خود را از برخي امكانات و خواهشهاي نفساني محروم كرده، هيچگاه وقتي يك آدم روزه خوار را مشاهده ميكند به هيچ عنوان از ديدنش احساس حسادت نميكند كه چرا از شرايط او محروم است، بر عكس يك خوشحالي و شادماني معنوي را در وجود خود ميبيند اين مسرّت از جسم و تمايلات مادي او كه نيست زيرا بدنش در رنج و سختي است بلكه اين روح و سرشت اوست كه احساس لذّت ميكند كه خداوند چنين توفيقي را نصيب او كرده و اين سعادت جاويد را برايش در نظر گرفته است.(31)
فضل بن شاذان از حضرت امام رضا(ع) درباره علت وجوب روزه سؤال كرد، حضرت فرمود: مسلمانان مأمور شدهاند روزه بگيرند تا درد گرسنگي و عطش را درك كنند و به فقر آخرت راهنمايي شوند، روزه داري كه خود را محتاج خدا ببيند پاداشش افزوده ميشود، با روزه گرفتن هواي نفساني كنترل ميگردد و روزه براي روزهدار اندرز گوي خوبي است و او را براي انجام واجبات تشويق مينمايد.(32)
33. تفسير ادبي و عرفاني قرآن مجيد، خواجه عبداللّه انصاري، ذيل تفسير آيات 185 و 187 سوره بقره.
34. قاموس كتاب مقدس، ص 427.
35. نك: تورات، فصل نهم، ش 9.
36. انجيل متي، باب چهارم، ش اول و دوم.
37. قاموس كتاب مقدس، ص 428.
38. سوره بقره، آيه 185.
39. دائرةالمعارف تشيع، ج 8، ص 372.
40. سوره بقره، آيات 183 تا 187 و نيز آيه 196، سوره نساء، آيه 92 ، مادله، آيه 4، مائده، آيه 95، احزاب، آيه 35، مريم، آيه 26 (بنگريد به المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الكريم، وضعه فواد عبدالباقي، ص 417).
41. قاموس قرآن، سيد علي اكبر قرشي، ج 4، ص 165، فرهنگ اصطلاحات قرآني، يوسف حريري.
42. از جمله بنگريد به تحرير الوسيله، ج 1، ص 278، من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 132.
43. چنان كه در آيه 41 آل عمران و آيه دهم سوره مريم آمده است.
44. سوره مريم،آيه 26.
45. نك:وسايل الشيعه في تحصيل مسايل الشريعه، شيخ حرّ عاملي، كتاب الصوم.
46. جامع العادات، مولي مهدي نراقي، فصل 109(درجات روزه)، ص 476ـ475؛مصباح الشريعه، باب بيستم و مستدرك الوسايل، ج اول، ص590 ـ 589.
47. بحار الانوار، ج96، ص255.
48. همان، ص255.
49. همان.
50. همان، ج40، ص54.
51. همان، ج96، ص 340ـ342.
52. متن كامل اين خطبه در بحارالانوار، ج96 و اقبال الاعمال سيد بن طاووس آمده است.
53. نهج البلاغه، خطبه110.
54. همان، خطبه 192.
55. همان، حكمت 136.
56. همان، حكمت 252.
57. مفاتيح الجنان، بخش اعمال ماه رمضان.
58. صحيفه سجّاديّه، دعاي 44، با استفاده از ترجمه حكيم ميرزا مهدي الهي قمشهاي.
59. وسايل الشيعه، كتاب الصوم، ج 7، ص 117ـ119.
60. تهذيب الاحكام، ج 2، ص110، حديث 14، بحارالانوار، ج 100، ص 115، حديث23.
61. خصال، شيخ صدوق، ص 445، حديث 42؛ وسايل الشيعه، ج 7، ص 176.
62. علل الشرايع، شيخ صدوق، جلد سوم، باب 110
63. روزه از نظر دين و طب، ص 25ـ 23.
64. عيون اخبار الرضا(ع)، شيخ صدوق، ص353ـ352.